مبارز راه روشنایی

مبارز راه روشنایی

متشکرم به دلیل اینکه از مطالب وبلاگ بدون اجازه از نویسنده استفاده نکردید.
مبارز راه روشنایی

مبارز راه روشنایی

متشکرم به دلیل اینکه از مطالب وبلاگ بدون اجازه از نویسنده استفاده نکردید.

خاطرات نمایشگاهی

در این نوشتار به درخواست دوست بسیار عزیزم به بررسی نمایشگاه کتاب سال 94 (یا به اصطلاح 28 دوره ) می پردازیم.  

 قبل از شروع ارائه مطلب باید خدمتتون عرض کنم که نحوه برگزاری نمایشگاه کتاب امسال، بنا به نظر ناشران محترم بوده است!!!!!!!!


در مصاحبه هایی که با ناشران گرامی انجام گرفت که تعداد آن حدود  ناشر 100 بود، می توان به نکات مهمی اشاره کرد: 

1: ناشران بین الملل وضیعت تجاری بهتری داشتند، یا به عبارتی ناشر نبوده بلکه کارگزارانی بسیار هوشیاری بودند که با توجه به تحریمها و بالاتر رفتن قیمت دلار و محدودیتهای تجاری، شیوه های دیگری برای تجارت آنهم از نوع فرهنگی داشتند... البته حمایت سازمانهای دانشگاهی و پژوهشکده ها بی تاثیر در فروش و افزایش قدرت مالی ناشران خارجی نبوده بلکه یکی از مهمترین عامل حمایتی به شمار می رود.

   
2: سالن ناشران بین الملل  برخلاف ناشران عمومی، در چادرهای بزرگ برگزار شد!!!!!

محوطه چادرها به دلیل تابش آفتاب و نبودن سیستم تهویه ای مناسب، وحشتناک هوای نامطبوع و شرجی ای داشت!!!! 

بسیار نوستالژیک بود.....یاد خاطرات خوب کوره های آدم سوزی هیتلر افتادم....نوسان جریان برق سبب خسارت زیادی شد از جمله سوختن وسایلی مانند پنکه، کامپیوتر، پرینتر...


3: در سالن ناشران عمومی جریانات بیشتری اتفاق می افتاد!!!!

به طور مثال تعطیلی 28 ناشر در دوران فعالیت نمایشگاه یا به عبارتی فروشگاه به دلایلی چون 

 1.فروش کتاب ناشران دیگر  توسط ناشر دیگر     

2.فروش کتاب شعرایی که برای خوانندگان آنور  آبی  یا عبارتی غیر مجاز، متن ترانه سروده بودند!!!!!!!!!!!!!!!   

 
4: در سالن ناشران عمومی هیچ گونه تهویه ای وجود نداشت....البته دروغ چرا؟؟؟ تهویه خداوندی وجود داشت....خداوند نظری انداخت و بعضی روزها هوا خنک بود و نسیمی می وزید... بازهم دم خدا گرم....

5: ساختمانهای نیمه کاره مصلی، داربستهای خطرناک، تجهیز نبودن درب سالنهای کتاب و رسانه، سرای اهل قلم و رسانه های دیجیتال به شیشه که علت خسارتهای مالی به غرفه داران به دلیل طوفانها و جریان باد شدید شده است.

6: به نظرم فروش رستوران هانی و ساندویچ هایدا از درآمد مالی تمام ناشران بیشتر بود...بعضی از مردم به جای خرید کتاب به خرید غذا و دوست یابی از نوع just friend  مشرف به نمایشگاه شده بودند....  

7: عدم حضور و نحوه صحیح اطلاع رسانی به بازدیدکنندگان محترم نمایشگاه کتاب که باعث اتلاف وقت و سردرگمی و خستگی مفرط و گاهی منصرف شدن از خرید کتاب میشد.


8: نشر چشمه و نشر ثالث به نکات مهمی اشاره داشتند از جمله: 

1. به فروشگاهی بودن نمایشگاه اشاره کرده و تفاوتش را با نمایشگاه فرانکفورت ایگونه مطرح کردند: 

یکسال قبل محل غرفه تعیین و تمام تجهیزات، نقشه غرفه و موقعیت ناشر حتما مشخص شده است. 

ناشران جلسات  و گفتگوهای بسیاری در جهت کتابهایشان،معرفی آنها داشته و تعاملات فرهنگی سازنده ای دارند.  

فضا از لحاظ برگزاری نمایشگاه مساعد بوده و روح تعاملات فرهنگی زنده است.  

ناشر برای رشد وبقای کیفیت نشر و انتشار آثارش، راغب به  و رقابت سالم  و صحیح است.

اما در ایران، ناشران ویترینی برای عرضه محصولات خود بوده، بی آنکه رشد و رفابت  سالم را در خود احساس کنند!!!!!  

9: ناشران آموزشی به دلیل تبلیغات فراوان و سوء استفاده از ضعف و شیوه نامطلوب و غیر علمی آموزشی حاکم در مدارس ما، سودهای بسیار کلانی از عرضه محصولاتشان در نامیشگاه می برند. 


در پایان این بنده حقیر که البته، متوجه شرایط نابسامان اقتصادی جامعه هستم به نتایجی دست یافته که مهمترین مشکل جامعه ما فرهنگ است...نه اقتصاد!

مردمی که دغدغه های متعالی خود را فراموش کرده و در دهان روح پرسشگر خود زده اند ..

مردمی که به نیازهای اصیلشان پشت کرده و افول فرهنگ و نیازهای فرهنگی سبب شده تا کتاب هم مثل لباس و مواد خوراکی  ابزاری برای تفنن باشد تا تبادل اندیشه، تبادل بیان نیازهای متعالی انسانی و مشترک...

ما حتی مهارت و روش صحیح تجارت را هم نیاموخته ایم ....

فرهنگ رشد یافته، اقتصاد شکوفا خواهد داشت و اقتصاد شکوفا،علت حکومت پویا گردیده و همین امر، سبب فرهنگ متعالی می شود.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.