مبارز راه روشنایی

مبارز راه روشنایی

متشکرم به دلیل اینکه از مطالب وبلاگ بدون اجازه از نویسنده استفاده نکردید.
مبارز راه روشنایی

مبارز راه روشنایی

متشکرم به دلیل اینکه از مطالب وبلاگ بدون اجازه از نویسنده استفاده نکردید.

مسعود فردمنش




بیوگرافی مسعود فردمنش

در اول اسفند ماه 1328 ، در جنوب شهر تهران متولد شدم .مسلمانم ، مسلمانی معتقد . مولایم علی ست و مرشدم مولای رومی . قاضی نیستم ، ولی عاشق قضاوتم و در قضاوتم ، به خود نیز رحم ندارم . درختان را عاشقانه دوست دارم و سایه شان را به قصر طلا نمی دهم .در یک خانواده ئ کارگری بزرگ شده و محبت های واقعی و نیز دردهای اجتماع را از نزدیک لمس کرده ام و با ‘فقر’ این بزرگترین گنجینه ئ پر افتخار خزانه ئ بشریت ، غریبه نیستم . آنها را کسی برایم تعریف نکرده ، در کتابها نخوانده و درسینماها ندیده ام ، با آنها زندگی کرده ام و بدینگونه میتوانم برای مردم سرزمین خویش صادقانه حرف بزنم و از چیزی بگویم که عمری سایه به سایه شان بوده ام . از یک زنگ درس انشائ در کلاس دهم دبیرستان ابومسلم در منطقه  منیریه تهران با شنیدن شعری توسط یکی از همشاگردیهایم که بجای انشا  از استاد پیر اجازه گرفت تا برای بچه ها قرائت کند به شعر علاقمند شدم و گم کرده ئ خویش را یافتم . شخصیت واقعی شعر خود را با آلبوم های حکایت ارائه داده ام و با کتاب ‘برگ زردی در بهار’ که اولین مجموعه ئ اشعار و ترانه هایم می باشد، شناسنامه ئ شعر خود را تقدیم مردم دیار خویش کردم .

از کودکی علاقه خاصی به شعر و ادبیات پیدا می کند و علی رغم رشته دبیرستانیش (ریاضی) به دنبال ادبیات میرود و علی رغم ناکامی های اولیه با پشتکار فراوان به سرودن شعر می پردازد. وی در سال 1985 از تهران خارج شده و به لس آنجلس می رود و در آنجا مشغول به کار می شود . اما آن طرفتر هم (( سیاوش قمیشی )) که چند سالی زودتر عازم آمریکا شده بود بر حسب یک اتفاق خوش یمن با فردمنش آشنا می شود و مسعود به سیاوش پیشنهاد یک آلبوم می دهد آلبومی که امروزه به نام «حکایت » معروف است.
آلبوم حکایت در زمان خوش بسیار سر و صدای زیادی به پا کرد مردم آن زمان که به موسیقی های تند و کوبنده بیتلزها و پینک فلوید و … عادت کرده بودند به یکباره با حکایت مواجه شدند که بسیار ریتم آرام و ساده ای داشت و سازبندی بیشتر حول پیانو
و در واقع تکنوازی پیانو بود.

مجموعه آلبومهای حکایت بیانگر حس وحال ما آدمیان است و در واقع حکایت بشر امروزی است بشری که در کشاکش درد و رنجها هنوز بسیار ی ارزش ها را به یاد دارد و به آنها عشق می ورزد. طنین خاصی که صدای فردمنش دارد سبک و سیاق خاصی را ایجاد کرده که مخصوص خود فردمنش است .صدای مخملی و عرفانی او همواره با پیام عشق و دوستی همراه بوده است کلامش هیچگاه رنگی از نصیحت و موعظه به خود نمی گیرد ،فقط زمزمه می کند...

سبک وی  یک سبک منحصر به فرد است ترکیبی از آواز و دکلمه ، البته در دیگر خوانندگان هم این فرم دیده شده است مثلا داریوش هم در برخی از کارهایش هم از صدای دکلمه ای مخملی اش بهره گرفته هم از طنین صدای آوازش اما در کارهای فردمنش این چیدمان (دکلمه و آواز ) بسیار ماهرانه و به جا صورت گرفته است.


آهنگ بچه ها سیاوش قمیشی

آلبوم: حکایت


آهنگساز: سیاوش قمیشی
ترانه سرا: مسعود فردمنش
تنظیم کننده: آندرانیک


و چه این جمله به فکرِ همگی افتاده
بچه ها را چه کنیم ؟
بچه ها می خواهند
بچه ها می رقصند
بچه ها می خوانند
این طریقیست که در خاطرشان می ماند
ای فلانی، دو سه خطی بنویس
ساده تر، رِنگی تر
در پیِ قافیه و واژه نباش
سوژه ی امروزی، بگذر از دل سوزی
لَـلِـه هایی همه دلسوزتر از مادرشان
بی خیال از غمِ فردایی و از عاقبت و آخرشان
من هنوز معتقدم
من هنوز معتقدم می شود عشق به آنها آموخت
می شود در به درِ واژه ی بازار نبود
می توان تقدیم کرد
و پشیزی به پشیزی نفروخت

می توان عشق به آن ها آموخت