مبارز راه روشنایی

مبارز راه روشنایی

متشکرم به دلیل اینکه از مطالب وبلاگ بدون اجازه از نویسنده استفاده نکردید.
مبارز راه روشنایی

مبارز راه روشنایی

متشکرم به دلیل اینکه از مطالب وبلاگ بدون اجازه از نویسنده استفاده نکردید.

استاد بهاءالدین خرمشاهی(قسمت سوم)

ــ با مروری بر فهرست آثار شما، می توان فعالیت عمده شما را در سه شاخه دین، قرآن، و حافظ دانست. اولین اثری که در این سه زمینه تألیف یا ترجمه کرده اید، کدام است؟ و چگونه شد که تحقیق و ترجمه های خود را در این سه زمینه معطوف کرده اید؟

من بر اینها فلسفه را هم اضافه می کنم. مثلاً من پوزیتیویسم منطقی را در ظرف پانزده روز نوشتم و وقتی که می خواستم استادیار شوم، گروه فلسفه دانشگاه تهران رأی داد که این اثر برابر تز دکترا محسوب می شود. من پانزده روزه نوشتم؛ ولی بعد از هجده سال باز هم تجدید چاپ شد و کتاب درسی دانشگاه ها هم بود.

درد جاودانگی، اولین کار جدی من در زمینه فلسفی، کلامی، الهیاتی، و دین پژوهی بود. بعد داستان هایی از اونامونا ترجمه کردم، هابیل و چند داستان دیگر. سپس عرفان فلسفه و بعد از آن، علم و دین را ترجمه کردم که شانزده ـ هفده سال دکتر سروش آن را در دانشگاه تدریس می کردند. متن درسی بود و هفت ـ هشت سال هم دکتر حداد عادل ــ ریاست محترم قوه مقننه ــ در حوزه علمیه قم تدریس می کردند. این کتاب را شورای عالی انقلاب فرهنگی به من پیشنهاد کرد. آنها مرا برای ترجمه این کتاب برگزیدند و گفتند که برای ترجمه این کتاب، به اطلاعات زیادی نیاز است؛ خیلی زمینه ها لازم دارد تا کسی بتواند از عهده ترجمه آن بربیاید: قدری طب، مقداری حکمت و فلسفه و غیره باید بدانی و خلاصه، من هم که مترجم حرفه ای بودم. ماهی هفت هزار تومان حقوق می گرفتم و در مدت ده ماه آن را ترجمه کردم؛ یعنی هفتادهزار تومان گرفتم و این کتاب را ترجمه کردم. البته در سال شصت ویک ـ شصت ودو، هفت هزار تومان پول خوبی بود.

ــ در کتاب قرآن پژوهی خود که سال ها پیش چاپ شده است، به چند پژوهنده قرآن اشاره کردید؟ و آیا در میان آنها کسی بود که از جهت فکری یا جهات دیگر، آنها را با خود همسو ببینید؟

بله. وقتی ترجمه آقای عبدالمحمد آیتی ــ سرور و همکار و استاد ما در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، استاد مسلم ترجمه از زبان عربی ــ از قرآن کریم منتشر شد، من چهارده ماه بعدازظهرها بدون تعطیلی، آن را با سی اثری که یا ترجمه یا تفسیر، به زبان فارسی یا عربی یا انگلیسی بود، مقایسه می کردم و در پایان، صدوپنجاه صفحه یادداشت خدمتشان دادم و ایشان نوددرصد آنها را در چاپ بعدی اجرا کردند. این 90 درصد، مهم ترین موارد بود؛ بقیه را هم تقریبا کم تفاوت دانستند و به آنها عمل نکردند که من نقدی برآن نوشتم؛ چرا که آن ها را مثل آن بقیه هم وارد می دانستم. کسانی بودند که سخن شنو بودند. خود بنده، هفتاودو انتقاد از ترجمه ام از قرآن دریافت کردم. از تمامی این هفتادودو انتقاد، ولو اینکه پولمیک ــ یعنی جدال قلمی ــ بود، بهره بردم. مثل انتقادهایی که مرحوم گلشیری کرد و بعضی از ایشان و برخی از من دفاع کردند؛ و در تمام بهار و تابستان سال هفتادوپنج، غوغایی در روزنامه سلام به پا شد و بنده خیلی استفاده کردم برای اینکه هر کسی در خلوت خودش نشسته بود و ایرادهای مرا پیدا کرده بود. من چرا غنیمت نشمرم؟! ویرایش مجانی و دسته جمعی؛ چه بهتر از این!

ــ آیا ترجمه ای که شما از قرآن فرمودید، تفاوت یا تفاوت هایی با ترجمه های دیگر قرآن دارد؟

بله. یکی از تفاوت ها، توضیحات پای صفحه است و یکی هم واژه نامه آخر کتاب، با مقاله های ضمیمه؛ مقاله های مهم فهم قرآن با قرآن، کلمات فارسی در قرآن، تحریف ناپذیری قرآن که همین مقاله برنده جایزه ای هم شد. این مقاله ها و آن واژه نامه و این توضیحات پای صفحه، و گردآمدن همه آنها در یک مجلّد، و قیمت یا هدیه زیر ده هزار تومان آن، اینها همه از ویژگی های آن است. امّا من ویژگی مهم ترجمه خودم را مفهوم بودن و روان بودن و خوانا بودن می دانم. برای اینکه من ابتدا از صبح تا شب تفسیر می خواندم که دوصفحه را بفهمم؛ و بعد از اینکه مطالب آن دو صفحه مثل آب زلال برایم روشن می شد، به ترجمه آن اقدام می کردم. اگر کسی از شش هزار و دویست آیه، بیشتر از پنج آیه پیدا کند که بگوید اینها که ترجمه کردی، معنی نمی دهد، بنده غرامت می پردازم.

ــ آیا نکات و انتقادهایی را که فرمودید بر ترجمه شما از قرآن وارد کردند (هفتادودومورد)، در چاپ های بعدی اعمال کردید؟

رعایت کردم. در همین ویراست دوم از قطع بزرگ، بنده به نهایت آنها را رعایت کردم و به آنهایی که وارد بود، عمل کردم. اما آنها هم اشتباهاتی کرده بودند. آنها هم که همه دان و همه توان نیستند؛ آنها هم بشرند و آنها هم مثل من اشتباه می کنند. بعضی ایرادهایی که گرفته بودند، اشتباه مسلم بود، چون آنها به اندازه من در آن زمینه تحقیق نکرده بودند؛ مثلاً «تتخذون منه سکرا» یعنی از آن نوشابه سکرآور می گیرید. این عبارت مربوط به زمانی است که شراب حرام نبود. شراب به تدریج در پنج مرحله تحریم می شود: ابتدا از آن به عنوان نعمت ها یاد می شود (من چهل وپنج سند آوردم که سَکَر بر وزن حَسَن، صیغه مبالغه است یعنی سکرآور؛ و شراب، نعمتی شمرده می شده و درباره آن گفته می شده است: «فیها منافع للناس»)؛ بعد گفته شده که مضار آن از منافعش بیشتر است؛ سپس گفته شده: «رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه» که دیگر قاطع ترین حکم است، یعنی دیگر مسلما نه فقط شراب بلکه هر مسکر دیگری تحریم شده است. همه مسکرات حرام است؛ و این گفته پیامبر (ص) است.

ــ برای چاپ های بعد هم هنوز انتقادهایی وجود دارد که وارد باشد و باید اعمال شود؟

انتقادهای کم یا اشتباهات کمی را که پیدا کنم، برای دو یا سه چاپ بعد می گذارم نه چاپ بعدی؛ که اقلاً به تغییر فیلم و زنیک بیرزد؛ زیرا چنان که می دانید بخشی از کار چاپ، به اقتصاد نشر مربوط است؛ نمی توان در هر چاپ فیلم و زینک را عوض کرد، چون این مسئله هر ناشری را ورشکست می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.