ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
خضر و آب حیات (بر پایهٔ روایات)
دیدار با ذوالقرنین
خضر از شاهزادگان بود و پدرش مال و نعمت بسیار داشت. اما خضر دوستدار حکمت بود و به راه پیغمبری میرفت، و تا در خانوادهٔ خود بود، به راهنمایی گمشدگان و دستگیری بینوایان میپرداخت و چون به پیغمبری رسید به راهنمایی قوم ذوالقرنین فرمان یافت. ذوالقرنین جهانداری آگاه بود و خضر را گرامی داشت و خداپرستی وی را ستایش میکرد و در کارها با وی مشورت میکرد و کار دین و شریعت مردم را به او محول میساخت.
جستجو برای آب حیات
ذوالقرنین عمری دراز داشت اما عمر جاویدان میخواست و در کتابها خوانده بود که در جهان چشمهای هست نامش آب حیوان یا آب حیات که هر که از آن بنوشد عمر جاوید یابد. پس راز آن را از خضر پرسید و خضر نشانیها که میدانست میگفت و چون معلوم شدهبود که جای چشمهٔ آب حیات در ظلمات است، ذوالقرنین عزم راه کرد و خضر و الیاس را با خود همراه کرد که الیاس نیز از برگزیدگان روزگار بود.
مدتها در سرزمین تاریک جهان گردش کردند و از هر آبی و چشمهای امتحان کردند اما خوردن آب حیات ذوالقرنین را نصیب نبود و خضر و الیاس در جستجو به آب حیات رسیدند و از آن نوشیدند و اثر آن را دانستند و چون به ذوالقرنین خبر رسید هرچه جستجو کردند دیگر آن چشمه را نیافتند و چون مدت سفر دراز شده بود و آذوقه کم داشتند برگشتند تا دوباره با اسباب فراهم بروند.
اما عمر ذوالقرنین به سفر دوباره نرسید و بدینسان خضر و الیاس عمر جاوید یافتند و میگویند الیاس در جوانی کشتیبان بود و سفر دریا دوست میداشت و بدین سبب وی بیشتر در دریاها به سر میبرد و گمشدگان و درماندگان را راهبری میکند و خضر در خشکیها به سر میبرد و هر که در خدمت مردم و راستی و پا کی کوتاهی نکند و دیدار خضر را دریابد و از او حاجت بخواهد حاجتش برآورده شود و هرچه از او بپرسد جواب درست بشنود...
((الیاس و خضر در مکه دعا میکنند مینیاتور ایرانی از نسخه تصویری کتاب قصص الانبیا در قرن پنجم هجری))