ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پاییز است و دوباره عاشق شدم
عاشق بوسه باد و باران شدم
طراوت خیس عطر پاییز را
که من دوباره شیدای بی قرار شدم
گردش برگ٬به تعبیری حال عاشق
از اوج بلندی به طنازی بدیدم و مست شدم
نسیم
شعر نیم و شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم
مردم از این همه اشراق تو رو خدا یک کم هم تعادل.
سلام استاد جهان بین
عاشقی پیشه من است....
دل به جهان داده ام تا زیبایی اش را به عمق جانم بریزد
زیرا جز نگریستن به هستی و لذت بردن از ان پیشه ای ندارم
بازی با تابش نورافتاب٬ باران٬باد
نگاه یک کودک٬ لبخند یک نوزاد
ریزش برگ از درخت ٬
شادی چشمان پدرم و......
مرا تا عمق فلسفه و لذت بودن میبرد