ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
گاهی که در حوض آبی اندیشه هایم آب تنی لذت بخشی میکنم،
آدمی را، هر روز بین دو مرگ ،دو زندگی، دو جهان میبینم
گاهی از خود می پرسم،
جهان های موازی چگونه با درک ما از زمان در دنیای زمینی،هماهنگ جلو میرود؟
گل را میبویم و از خود میپرسم آیا من نیز، رایحه ای دارم؟
ذهن پروانه مرا در خواب میبیند؟
و چرا لبخندها،شعله آزادی است؟
نسیم
سلام خانم ...... از متن زیبایت کیف کردم و با استفاده از آنچه نوشتی متن تصویریی نوشتم که امیدوارم خوشت بیاد:
گاهی که در حوض آبی اندیشه هایم آب تنی می کنم ناگاه گردابی مرا در هزار توی جهان های موازی غرق می کند بین دو مرگ، دو هستی، دو نیستی دست و پا می زنم. وقتی تلاطمات فرو می نشیند، گل زیبایی می بینم و می بویم. از خود می پرسم، آیا در مسیر هستی پیش از نیستی عطری یافته ام تا مشامی را خشبو کنم؟ آیا خاطری را شاد کرده ام؟ آیا به اندازۀ خاطرۀ پرواز یک پروانه در مسیر شادی یک کودک باقی شده ام؟ آیا بر چهره ای شعله لبخند آزادی را نشانده ام؟
سلام استاد جهان بین
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه،یه جورایی خیلی محشره...
ممنون از اینکه متن اصلاحش کردین
مثل همیشه یه دونه ای استاد