ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
آهای نسیم....
عبور بی طنین وشفافت
در گذر از موهای پریشانم،لبریز از لذت باور ،بودنم، میکنی...
همانند بازی کودکانه نور بر چشمانم از پس حضور زلال شیشه
نسیم...
آندم که صورتم را نوازش میکنی..
با دستانی که عطر خدا را برایم هدیه آورده...
مرا به خواب لطیف و روشن عشق میبری...
(نسیم)
در امتداد جاده ناگزیر،بودن،
چه تلخ است آندم که گلهای پیچک تنهایی...
یگانه پذیرنده حضور در تو می پیچد....
کوله بارم
چه سخت بر شانه هایم سنگینی میکند....
تنهایی....
چه بی رحمانه زیبایی....
(نسیم)
نمیدانم در پس اندیشه خداوند چه می گذرد....
اما به خوبی محض وجودش،میتوان باور داشت..
خداوند...
بی ریا وصادق است
از ته وجودش،حس تازگی میجوشد
تو را میشنود از اندوه تلخ غصه ها و قصه هایت....
باورت دارد آندم که تو،سخت در تب تنهایی میسوزی...
یقین بدار تنها پناه و مشتاق حقیقی ات،خداست....
لمس تنهاییت برای خداوندی که تنهاست،لذتی یگانه دارد
باهم وتنها....
(نسیم)