سادگی ...
دلم برایت تنگ شده...
برای آغوش امن و صمیمی تو....
برای آرامشی که عطر پیراهنت دارد...
سادگی...
تنهاییت را ...بغض پاک چشمهایت را دوست دارم...
چه ساده با هم حرف میزنیم از پس اقتدار حضورت...
سادگی...
ای تنها همدم در جاده های وحشت زندگی...
(نسیم)
رقص....
چه آزادانه بر تو می تازد...
پنهانت پر از شوق پاک...
آندم که الهام درون لرزه بر جسم زمینی می اندازد...
برقص.....
به چرخش از خود برون آی تا در جاده خویش به حرکت در آیی....
از خود پر شوی و از خود بیگانه ات تهی گردی....
هر چه در عالم هستی وجود یافته
گرد مدار اراده اش می چرخد....
بچرخ.... بچرخ.....مست شو
از بودنش در تو...از شادی بودنت.....
در بزم رقصت....
گوش جانت...
می شنود پیام عالم ملکوت را.....
(نسیم)
الهی گر وجودت گرم جان است برون از نعمتت گویی نهان است
الهی گر عزیزی گر رحیمی الهی گر حکیمی گر رئوفی
الهی سامان وجودم تو باشی حبیب قلب تنهایم تو باشی
الهی پناهم ده از ترس از دد الهی شوق جانم باشی هر دم
(نسیم)
ساقی بیا باده بده بر جان ما
ساقی بیا مست کن افکار ما
ساقی بیا بر شوق ما بر جان ما
نقشی بزن طرحی بزن
ساقی بیا بر قلب ما بر طبل ما
حرفی بزن ضربی بزن
(نسیم)
درد چیست؟رنجش اعضای ما؟
یا صدای پیچش غم های ما؟
درد چیست؟خون و قلب؟
یا صدای دلهای خونین ما؟
درد چیست؟پاهای شکسته؟
یا قدمهای خسته ی ما؟
درد چیست؟درد سیری؟
یا شکم های به کمر رسیده ما؟
(نسیم)